▨ نام شعر: امشب به قصهی دل من گوش میکنی▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج( ا.سایه)▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــــــــــامشب به قصهی دل من گوش میکنیفردا مرا چو قصه فراموش میکنی این دُر همیشه در صدف ِ روزگار نیستمیگویمت ولی توکجا گوش میکنی دستم نمیرسد که در آغوش گیرمتای ماه با که دست در آغوش میکنی؟ در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخستهشیار و مست را همه مدهوش می کنی؟ مِی جوش میزند به دل ِ خُم بیا ببینیادی اگر ز خون سیاووش میکنی گر گوش میکنی سخنی خوش بگویمتبهتر ز گوهری که تو در گوش میکنی جام ِ جهان ز خون ِ دل ِ عاشقان پر استحرمت نگاه دار اگرش نوش میکنیسایه چو شمع شعله در افکندهای به جمعزین داستان که با لب خاموش میکنی
--------
2:40
هوشنگ ابتهاج | ای عشق همه بهانه از توست
▨ نام شعر: بهانه▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــــــــــای عشق همه بهانه از توستمن خامُشم این ترانه از توست آن بانگِ بلندِ صبحگاهی وین زمزمهی شبانه از توست من اندُه خویش را ندانماین گریهی بیبهانه از توست آی آتشِ جانِ پاکبازان در خرمنِ من زبانه از توست افسون شدهی تو را زبان نیست ور هست، همه فسانه از توست کشتیِ مرا چه بیمِ دریا؟طوفان ز تو و کرانه از توست گر باده دهی و گر نه، غم نیستمست از تو، شرابخانه از توست مِی را چه اثر به پیشِ چشمت؟کاین مستیِ شادمانه از توست پیش تو چه توسنی کُند عقل؟رام است که تازیانه از توست من میگذرم خموش و گمنام آوازهی جاودانه از توست چون «سایه» مرا ز خاک برگیر کاینجا سر و آستانه از توست
--------
3:03
هوشنگ ابتهاج | بر سواد سنگفرش راه
▨ نام شعر: بر سواد سنگفرش راه (ای جلاد، ننگت باد)▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج (سایه)▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج (سایه)▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــــــــــــــــــاین شعر را هوشنگ ابتهاج برای حوادث سیتیر ۱۳۳۱ سروده استـــــــــــــــــــــــــــــبا تمام خشم خویشبا تمام نفرت دیوانهوار خویشمیکشم فریادای جلادننگت بادآه هنگامی که یک انسانمیکشد انسان دیگر رامیکشد در خویشتنانسان بودن رابشنو ای جلادمیرسد آخرروز دیگرگونروز کیفرروز کینخواهیروز بارآوردن این شورهزار خونزیر این باران خونینسبز خواهد گشت بذر کینوین کویر خشکبارور خواهد شد از گلهای نفرینآه هنگامی که خون از خشم سرکشدر تنور قلبها میگیرد آتشبرق سرنیزه چه ناچیز استو خروش خلقهنگامی که میپیچدچون طنین رعد از آفاق تا آفاقچه دلاویز استبشنو ای جلادمیخروشد خشم در شیپورمیکوبد غضب بر طبلهر طرف سر میکشد عصیانو درون بستر خونین خشم خلقزاده میشود طوفانبشنو ای جلادو مپوشان چهره با دستان خونآلودمیشناسندت به صد نقش و نشان مردممیدرخشد زیر برق چکمههای تولکههای خون دامنگیرو به کوه و دشت پیچیده ستنام ننگین تو با هر مرده باد خلق کیفرخواهو به جا ماندهست از خون شهیدانبر سواد سنگ فرش راهنقش یک فریاد:ای جلادننگت باد▨هوشنگ ابتهاجمتخلص به ه.الف سایهامرداد ماه سال ۱۳۳۱
--------
4:32
هوشنگ ابتهاج | پاک کن از چهره اشکت را ز جا برخیز
▨ شعر: پاک کن از چهره اشکت را ▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شجریان▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــــــــــــــــــاین کولاژ، بخشی از شعر «خبر کوتاه بود، اعدامشان کردند» از هوشنگ ابتهاج است که قبلا منتشر شد.ـــــــــــــــــــــــــــــپاک کن از چهره اشکت را، ز جا برخیزتو در من زندهای، من در تو، ما هرگز نمیمیریممن و تو با هزاران دگراین راه را دنبال میگیریماز آنِ ماست پیروزیاز آنِ ماست فردا، با همه شادی و بهروزیعزیزمکار دنیا رو به آبادیستو هر لاله که از خون شهیدان میدمد امروزنوید روز آزادیست
--------
3:07
هوشنگ ابتهاج | همنشین درد
▨ شعر: بگذر شبی ز خلوت این همنشین درد▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج▨ پالایش و تنظیم: شهروز___________________بُگذر شبی به خلوت ِاین همنشین ِ دردتا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کردخون میرود نهفته از این زخم ِاندرونماندم خموش و آه؛ که فریاد داشت درداین طُرفه بین که با همه سیل ِ بلا که ریختداغ ِمحبت تو به دلها نگشت سردمن برنخیزم از سر راه ِوفای تواز هستیام اگرچه برانگیختند گردروزی که جان فدا کنمت باورت شود؛دردا که جز به مرگ، نسنجند قدر مَردساقی بیار جام ِصبوحی که شب نماندوان لعل ِفام، خنده زد از جام ِلاجوردباز آید آن بهار و گل سرخ بشکفدچندین مثال از نفس سرد و روی زرددر کوی او که جز دل بیدار ، ره نیافتکی میرسند خانه پرستان خوابگردخونی که ریخت از دل ما ، سایه حیف نیستگر زین میانه ، آب خورد تیغ هم نبرد
اینجا شعرهای هوشنگ ابتهاج (هـ. الف سایه) را با صدای خودش خواهیم شنید.این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر میشود.برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk